رفته بودیم مشهد، با کوله باری از حاجت و التماس دعا، از خودم گرفته تا خانواده و دوستان، هزار مشکل جور واجور ، هرکس حرفی در دل داشته و از اقا می خواست حاجتش را روا کند.
یک جور همه توقع دارند دیگر
می گند ما هستیم این یک امام رضا، او رئوف است.
می روند سریع به مادرش قسم می دهند، که آقا جان این حاجت ما را بده
نمی دانم، این حرف که می زنم چه قدر به دل شما بنشیند ولی یک حرف ساده است.
این قدر که ما توقع داریم آقا حاجت ما را بده و حرف ما را گوش کند، آیا ما هم حرف او را گوش می کنیم؟؟؟
وقتی کلمه ظهور و یا فرج را می شنویم، ناخود آگاه ذهنمان به سمت ظهور مصلح میل پیدا می کند و سریق به فکر امام زمان (عجل الله فرجه) می افتیم که با ظهورشان قرار است دنیا را پر از عدل کنند
حال سوال اینجاست آیا این برداشت درست است؟
آیا این طرز فکر 1100 ساله در ذهن شیعیان و یا حتی ادیان دیگری که منتظر مصلح هستند درسا است؟پ
در این نوع فکر لازم اصلاح فقط خود مصلح است
به عبارت سرح تر با ظهور مصلح جهان اصلاح می شود
یعنی شرط لازم و کافی اصلاح مصلح است.
این ذهنیت باعث شده است انتظار بیش از 10 قرنی ما از انتظار اصیل دور شود، چون انتظار با چنین طرز فکری نیاز مند اصلاح منتظر نیست بلکه فقط باید منتظر مصلح بود.
در این نگاه به ظاهر درست شما می توانید به هر شکل تفکر و عملی هر کاری خواستید انجام دهید و فقط منتظر مصلح باشید تا او بیایید و یک تنه جهان را اصلاح کند
فکری که قطعا توسط ائمه و بزرگان دین رد شده است
همان طور که فرمودند : منتظر مصلح خود باید صالح باشد
حال سوال اینجاست :
تفاوت این نگاه با نگاه اصیل چیست؟
نگاه اصیل لازم اصلاح را مردم و محیط می داند و مصلح را انجام دهند این امر که به لطف خدا و از سر لطف برای انسان ها ظهور می کند
در چنین دیدگاهی مصلح برای اصلاح بایستی همراهی مردم و امت را هم داشته باشد، اصلا قرار نیست یک تنه و با شمشیر همه دنیا را اصلاح کند ، بلکه عطش مردم که به وسیله منتظران واقعی در جهان نشر پیدا کرده است با ظهور مصلح لبیک پیدا می کند.
یعنی منتظر در زمان غیبت وظیفه صرف منتظر مصلح بودن را ندارد، بلکه باید شرایط را برای ظهور اماده کند، باید فرهنگ ناب محمدی را به جهانیان عرضه کند، به مناظره عقلی با دیگر مکاتب به پاخیزد و در حد توان خود مستضعفین را یاری کند تا بتوانند از چنگال مستکبران راهایی یابند.
قطعا کسی که در زمان غیبت، عافیت دنیایی و پست پیشه کند و به هوای آرامش و آسایش زود گذر دنیایی فقط نظار گر استعمار مالی و فرهنگی جهان بادش در زمان ظهور هم کاری نخواهد کرد
همیشه بهانه هایی هست برای اینکه انسان خودش را و وجدانش را و گاها دیگران را توجیه کند...
یک منتظر واقعی باید در تمام زندگی اش طرف دارد حق باشد و حق بگوید چه کوچک و چه بزرگ، و حق بگوید چه به سودش بود وچه به زیانش، وحق را ترویج دهد با شیوه صحیح...
ولی ما 1100 سال است منتظریم...
ندبه می خوانیم ولی از اعماق وجود ندبه نمی کنیم.
هنوز هم بنظر ما ربطی ندارد که از فلسطین دفاع کنیم.
هنوز هم به فکر تفاوت ها هستیم و عافیت دنیایی و زود گذر خودمان
نه مالا و نه جانا و نه وقتا و نه با آبرو قیام نمی کنیم
قطعا فضای جنگ نرم، دفاع و قیامی در همین فضا می خواهد...
ما باید این ابریشم به دور خود تنیده را پاره کنیم و خود صالح شویم و از حق دفاع کنیم
ما باید اول با تمام وجود برای مردم بحرین، یمن و... دلسوزی و مجاهدت کنیم بعد منتظر فرج باشیم
فرج به معنی گشایش است، ما باید اول زمینه این گشایش را در خودمان به وجود بیاوریم بعد منتظر باشیم که صاحب بیایید ان گشایش های فرد به فرد را تبدیل کند به یک گشایش جهانی
وخدا برسر ما منت بگذارد و ما را از جمله وارثات وعده داده شده قرار دهد...
ان شا الله
لینک درج این مطلب در جام نیوز
می دانم داستان ما از کجا شروع شد...
از یک لبخند و یا یک هوای خوب و یک صندلی خالی، وشاید هم از یک نگاه، یک سوال و یا یک راه...
نگاهش عجیب نافذ بود، همه این را می گفتن، حرف که می زد دیگر مخاطبش پیر بود یا جوان همه فقط به لبهایش نگاه می کردند، آن وقت ها برای همه سوال بود، راه کجاست
با آنکه سنی از گذشته بود یک دفعه بین شرق و غرب ، به هردو گفته بود نه، از راه نرسیده بدون اینکه آنچنان قدرتی از او حمایت کند یک حرف جدید زد، نه حرف جدید، بلکه حرفی که 1400 سال از عمرش می گذشت اما هنوز هم جدید بود.
نمی دانم از کجا سیاست یاد گرفته بود، کاری کرد که هنوز هم 12000روز است دشمنانش می گویند سر هفته حکومت اسقاط می شود ولی همچنان هست که هست.
البته ایرادی به شرق و غرب نیست، انصافا آنها هر کاری از دستش برای زمین زدن این حرف تازه بر می آمده انجام دادند، اما خوب دیگر اگر خدا بخواهد ملتی را عزیز کند دیگر اگر همه جهان نخواهند بازم آن ملت عزیز هستند، از حق هسته ایش در 80 نقطه جهان حمایت می شود...
آنها پُز تغییر خاورمیانه می دهند ما خاورمیانه جدید را رقم می زنیم...
نمی دانم داستان ما از کجا شروع شد...
از یک لبخند و یا یک هوای خوب و یک صندلی خالی، وشاید هم از یک نگاه، یک سوال و یا یک راه...
اما از هرجا شروع شد انشاالله به کسی ختم شود که خداوند وعده فرموده
أعوذ بالله السمیع العلیم
من همذات الشیاطین...
اگر کمی دوربین دیدمان را زوم کنیم می توانیم حقایق را بیشتر و بهتر ببینیم. حقایقی که همین نزدیک در کنار شماست...
برای درک بهتر مطلب به موضوع زیر توجه کنید
ما در جامعه ی خود نسبت به حجاب حساسیت دینی خاص خود را داریم که بر اساس تعلیمات دین اسلام حفظ این ارزش در اولویت ها قرار می گیرد.
حجاب نه فقط برای دختران و زنان، بلکه برای پسران و مردان جامعه نیز در عنوان پوشش خود را بروز می دهد. بر اساس آیات قرآنی هم مردان و هم زنان باید پوشش مناسب خود را حفظ کنند، مسأله ای که در این مجمل نمیگنجد.
حال با دیدن جامعیت پوشش در میان مردان و زنان در جامعه،می توانیم نگاه دوربین دیدمان را به سمت مقوله ای در عرض آن با گستره ی وسیعتری بچرخانیم، و آن این عبارت است: "معصومیت"
این واژه در جامعه ی قدیم ما شاید بیشتر دیده می شد ولی امروز کمی کمرنگ شده. شاید با تمام وجود خود احساس کرده باشید که بعضی اوقات می بایست برای دست یابی به معصومیت جست وجویی عمیق انجام داد.
منظور از معصومیت، درجه ای از آن است که ما می توانیم به آن دست پیدا کنیم نه آن درجه ی عصمت معصومین.